■ جبیره 2
به آنچه بدان استخوانِ شکسته، زخم و جراحت را مىبندند و نيز دوایی که بر موضع جراحت و زخم مىنهند جَبيره گفته می شود و از آن در باب طهارت و صلات سخن گفتهاند.
فهرست مندرجات
معنای جبیره در لغت و اصطلاح
جای
■ جراحات
موضوعی فقهی در بارة زخمهایی که در
بدن انسان ایجاد می شود. این واژه جمع جِراحت ، از ریشة ج ر ح ، به معنای زخم است (ابن منظور؛ فَیّومی ، ذیل «جرح »). احکام جراحات در منابع فقهی ، عمدتاً در باب جنایات
مطرح شده و ایج
■ جنین
جنین (مباحث فقهی ، حقوقی و اخلاقی)
جنین در لغت به معنای پوشاندن چیزی از حواساست و به فرزند در شكم مادر، از آنرو كه پوشیده و پنهان&zw
■ جَبیره 1
مبحثی فقهی در باره طهارت . جبیره (جمع آن : جبائر) در لغت به معنای دستبند و چوبهای شکسته بندی (جوهری ؛ مرتضی زبیدی ، ذیل «جبر»؛ زنجی سجزی ، ذیل واژه ) و در اصطلاح فقه ، هر چیزی است که بر روی محل زخم ، شکستگی ، سوختگی یا عضو دردمند با